loading...
دفتر خاطرات
sokut-eshgh20 بازدید : 77 یکشنبه 15 تیر 1393 نظرات (0)
خدایا من گناهی نکرده بودم که اینک قلبی شکسته در سینه دارم . .
 
 
 
 
گناه من چه بود که بازیچه دست این و آن بودم 
 
هر که آمد بر روی قلبم پا گذشت و رفت و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد 

 

خدایا چرا در این روزها باید در حسرت عشق و محبت باشیم ، عشقی که تو در وجود همه قرار دادی و

 

 

احساسی که همه بتوانند عاشق شوند !

 

خدایا نمیدانم میدانی دراین زمانه همه با احساس عشقی که به آنها دادی قلبها را میشکنند و خیانت میکنند !


خدایا نمیدانم میدانی که عشقی که تو آفریدی دیگر آن زیبایی و وفاداری را ندارد ؟


خدایا نگاهی کن به عاشقان واقعی ، ببین حال آن ها را ، بگو که چه بر سر عشق آمده ؟
 
میخواهی فریاد بزنم تا بشنوی صدای مرا ؟ میخواهی با صدای بلند گریه کنم تا بشنوی درد این دل تنهای
مرا ؟


خدایا مگر عاشقان چه گناهی کرده اند که همیشه باید متهم ردیف اول باشند ، چرا باید به جای آن آدمهای

 

بی وفا ، عاشقان محکوم به حبس ابد باشند ؟

 

خدایا میشنوی حرفهای مرا ، درک میکنی احساسات این قلب زخم خورده مرا ؟
 
چرا سکوت ؟ چگونه باید بشنوم پاسخت را در جواب این دل صبور ؟
 

خدیا اگر بخواهم از حال و روز خویش بگویم ، باید در انتظار باران اشکهایت باشم ، تا بدانی عشقی که

 

آفریده ای و احساساتش به چه روزی افتاده ، مثل این است که برگ سبزی از شاخه اش بر روی زمین

 

 

افتاده و همه بر روی آن پا میگذارند و یک برگ خشکیده همچنان بر روی شاخه اش مانده . .

 

 

خدایا در این چند صباح باقی مانده از این زندگی بی محبت و پوچ ، هوای عاشقان را داشته باش . .

 



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
باغبان گفت بابت تنها گلت یک باغ گل میدهمت خندیدم و گفتم ای باغبان گر جهان را گل کنی ندهم حتی گلم را بو کنی...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 114
  • کل نظرات : 108
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 36
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 206
  • بازدید ماه : 366
  • بازدید سال : 1,814
  • بازدید کلی : 25,106