loading...
دفتر خاطرات
fateme بازدید : 58 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (1)

نمیدونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو

نمیدونم چرا قسمت می کنم روز های خوب زندگیمو

چرا اول قصه همه دوستم می دارن

وسط قصه می شه سر به سر من میذارن

تا می خواد قصه تموم شه ......... همه تنهام می ذارن

میتونم مثل همه دورنگ باشم ..........دل نبازم

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یک نیش زبون .......بترکه و خراب بشه

تا بیان جمش کنن

حباب دل سراب بشه .....

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

می تونم پشت دلها قایم بشم .....کمین کنم

ولی با این همه حرفها باز منم مثل اونام

یه دروغ گو می شم ......همیشه ورد زبونام

یه نفر پیدا بشه به من بگه چکار کنم

با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم

من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره

توی دنیا .اصلا عشق واقعی وجود داره ......

fateme بازدید : 67 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)
ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨـﯽ :
ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ
ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـﯽ
ﺁﻫﻨگ ﺑــﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑ ﺮ ﮐﻨﯽ
ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی….
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی بهش بگی…
ﺑﻪ ﺍﯾﻨـﮑـﻪ….
لعنت به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ها….
ﻭ ﻣﺜـــﻞ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎص ﭘﺲ ﺑـــﺪن…
fateme بازدید : 56 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

چگونه دست دلم را بگیرم و در کنار دلتنگی هایم قدم بزنم در این خیابان که پر از چراغ ها و چشمک ماشینهاست ... نه آقایان مسیر من با شما یکی نیست از سرعت خود نکاهید من آداب دلبری را نمیدانم...

fateme بازدید : 53 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری

یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی.
باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی... باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی...

fateme بازدید : 71 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

کاش می فهمیدی ….
قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی:
بمان…
نه اینکه شانه بالا بیندازی ؛
و آرام بگویى:
هر طور راحتى...

fateme بازدید : 60 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

سلام

یادته قدیما خیلی رفیق بودیم؟

حتی همین نزدیک قدیم ها ...

هرچی میخواستم سروقت، حتی در بهترین وقت و بهترین جا ردیف بود؟

یادته منم رفیق خوبی بودم؟

نمیدونم از کی، از اون موقه ای که یه خورده بدهکاری هام رو پرداخت نکردم، یا اون موقه ای که یه خورده غافل شدم، یا اون موقه ای که یه خورده بچه بدی شدم؟ نمیدونم کی ازم دلخور شدی ...

اما میدونی .... خدا ....

این روزها رفاقتت رو کم دارم.

fateme بازدید : 193 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (1)

سيگار که نميکشم هوس و بوي سيگار در سرم غوغا ميکند . . .
سيگار که ميکشم بوي تو در سرم ميپيچد . . .
آخر همه جا به تو مي رسم !
با اينکه ميدانم ديگر هيچ گاه به تو نميرسم. . .

fateme بازدید : 70 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (1)
  • سگی را خون دل دادم که با من آشنا گردد ندانستم که آن سگ خون میخورد و خونخوار میگردد...

 

  •  کارت که بامن تمام شد پرت کن بیرون مرا راحتترم تا به دروغ بگویی دوستت دارم...

 

  • میگی این یکی با بقیه فرق داره ؟؟؟ اشتباه نکن این یکی فقط بازیگر بهتریه..

 

  • تازگیا هرکی میگه دوستت دارم خندم میگیره بی اراده میگم تو دیگه چی میخوای؟...

...

fateme بازدید : 53 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

به هرکس مینگرم در شکایت است در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست...

...

fateme بازدید : 60 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

مراقب قدم هایتان باشید اینجا در چشم به هم زدنی خالی میکنند زیر پایتان را

 

.................

 

نسل من نسلی است که غرق در معشوقه های خیالی پیر میشود

 

................

 

برای خودم مردی شده ام این روزها در سکوت بی صدا گریه میکنم ولی دنیا مواظبم باش قلبم هنوز زنانه میزند

fateme بازدید : 58 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

برای زن بودن از کنار ویترین گوشواره ها رد میشوم از ردیف لاک ها ...تورهای سفید و روبانهای رنگی پاهایم سست میشود کنار رگالهای پیراهن های مردانه... تو نیستی و من برای زن بودن یک مرد کم دارم...

fateme بازدید : 66 چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 نظرات (3)

نامه خاصترین یادبودی است که شخص از خود به جا میگذارد...

fateme بازدید : 60 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (3)

 

سوز زمستون توی دستامون بود و نبودمون و سوزونده
آتیش تند عشقمون چی شد؟مُرد و فقط خاکسترش مونده
ما بی تفاوت زندگی کردیم ,این زندگی کردن خودش جنگه
ما کوه بودیم روبروی هم خاطره مون از هم یه مشت سنگه

fateme بازدید : 64 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (1)

 

این روز ها...

 شمع هم نور ندارد...

 و من تنها...

 روی آخرین صندلی کافه...

 میان دود سیگارم غرق میشوم...

 غرق آرامشی که نیست...

fateme بازدید : 91 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (1)

 

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری

پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد

fateme بازدید : 124 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 

پوچ میشود , از یاد میرود...

رویایی که داشتی...

فقط با یک اشتباه... گاه با یک حرف

و گاه با یک نگاه...

روز ها از پی هم سپری میشود...

بدون انکه از خود چیزی نشان بدهی...

و آن روز؛ روز مرگ تو است...

تو مانده ای و یک زندگی اجباری...

که بود و نبودت هیچ فرقی برای هیچ کس نمیکنـد...

fateme بازدید : 71 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (1)

 

 

سر خاک من...

اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...

اونی که نخواست ما رو ببینه بالاخره میاد دیدن جسدم...

اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو میگیره...

اونی که سلام نمیکرد میاد برای خدافظی...

عجب روزیه اون روز...

حیف که اون موقع خودم نیستم...

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
باغبان گفت بابت تنها گلت یک باغ گل میدهمت خندیدم و گفتم ای باغبان گر جهان را گل کنی ندهم حتی گلم را بو کنی...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 114
  • کل نظرات : 108
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 41
  • بازدید سال : 1,489
  • بازدید کلی : 24,781